ساره محمدپور - وای، عجب هوایی! بگذارید اول پنجرهی اتاق کارم را ببندم. چهقدر برگ روی میز و کتابهایم ریخته است!
اوه، نزدیک بود فراموش کنم؛ سلام. سلام بچههای عزیز. خوب و خوش هستید؟ انشاءا... سلامت و شاد باشید.
شما هم صدایش را میشنوید؟ صدای هوهوی باد را میگویم. دارد کوچه و خیابان شهرمان را به «مهر» نشان میدهد.
«مهر» اولین پسر آقایِ «پاییز» است. مهر عاشق دویدن است؛ برای همین باد بهدنبالش میدود و او را صدا میزند.
مهر به همهی درختها سلام کرده و نگاه میکند ببیند همگی برگهایشان را تحویل باد میدهند که آنها را بشمارد و برود پشت کوهها یا نه.
اگر به تقویم روی دیوار خانهتان نگاهی انداخته باشید، حتما دیدهاید مناسبت امروز را نوشتهاند: «روز وقف».
بچههای عزیزم! اگر دوست دارید معنای وقف را بدانید، الان برایتان میگویم.
در دین ما اسلام، وقف یعنی کسی بخشی از اموال خودش را به دیگران هدیه دهد تا از آن استفاده کنند؛ مثلا خانهاش را برای ساخت درمانگاه، کتابخانه یا مسجد بدهد.
خدا آدمهای بخشنده را خیلی دوست دارد و به آنها نعمتهای بیشتر میدهد.
حتما میگویید: «ما که چیز زیادی نداریم وقف کنیم!»
بله، درست است که بیشتر بزرگترها هستند که اموالشان را وقف میکنند، اما شما هم میتوانید یک کتاب به کتابخانهی مدرسهتان هدیه کنید و بهاینترتیب یک واقف باشید.
دوستان خوب کولهپشتی! همینجا از همهی شما که در گرما و سرما، باد و بوران، همراه ما هستید و برای سایت و نشریهی خودتان، داستان، شعر، عکس و مطلب میفرستید، تشکر میکنم.